بازدید امروز : 240
بازدید دیروز : 87
من به احضار ارواح اعتقاد کامل دارم و چند مرتبه در این مراسم شرکت کرده ام و خودم هم کمی امتحان کرده ام. که میشد کاری انجام داد. از استاد این کار خواستم تا به من کمک کند: ایشان پشنهاد کردند که اصلا دنبال اینکار نرو چون آخر عاقبت خوبی ندارد و اگر آلوده شدی ارواح تو را راحت نمی گذارند و مزاحمت میشوند. ایشان گفتند که تو توان اینکار را نداری. ضمنا کسی که میخواهد روح حاضر کند باید اعتقاد به این کار داشته باشد تا موفق شود. سوال من از شما که تجربه بیشتری دارید این است که آیا تا کنون فکر کردید که این کار را کنار بگذارید یا مزاحمتی برای شما ایجا شده؟ و برای کسانی که میخواهند وارد اینکار شوند چه پیشنهادی دارید؟
با عرض سلام خدمت دوست گرامی به پاسخ پرسش شما در چند بند می پردازیم:
مدعیان احضار ارواح دو گروهند:
1ـ آنهایی که دارای نفوس قوی هستند نظیر انبیاء ، اولیاء و عرفای شامخین.
2ـ آنهایی که از حیث وجودی در حدّ مردم متعارفند؛ که این گونه افراد بسیار زیاد بوده و خود اینها نیز دو دسته اند:
الف ـ مدّعیان دروغین و شیاد.
ب ـ مدّعیان واقعی احضار روح؛
در گروه اوّل در واقع احضارروح نیست بلکه ملاقات روح است ؛ یعنی این گونه افراد به خاطر قوّت وجودی و ارتباطی که با عالم ملکوت دارند می توانند در حالتی معراج گونه به ملکوت عالم راه یابند و با ساکنان ملکوت ـ که ارواح نیز جزء آنهایند ـ دیدار کنند. بنابراین در این قسم، روح پایین نمی آید بلکه خود شخص تماس گیرنده ، به عالم ارواح صعود می کند. این گونه احضار ارواح از نظر فلسفی امکان پذیر بوده و از نظر شرعی نیز بدون اشکال است.
اما در قسم دوم احتمالات زیادی می تواند مطرح باشد. نوع دروغین احضار ارواح اگر بدون شواهد باشد کذب محض است ؛ اما اگر همراه با شواهدی مثل تکان خوردن میز و نعلبکی و امثال آن باشد ، ممکن است نوعی تردستی باشد. اکثر شاهدان این گونه احضار ارواح می گویند ما هر چه دقّت کردیم تقلّبی مشاهده نکردیم . جواب این است که: در اقسام تردستی نیز ما هر چه دقّت می کنیم از فوت و فن کار شعبده باز مطلع نمی شویم. تکان خوردن یک نعلبکی روی میز یا تکان خوردن پرده که برای این گونه افراد چیزی نیست.
بنده شخصاً و از فاصله ی کمتر از نیم متری موردی را مشاهده کردم که شخصی قوطی کبریت را روی زمین بدون تماس دست یا چیز دیگری حرکت می داد . بنده بیش از نیم ساعت سعی کردم از فوت و فن کارش مطلع شوم ولی نتوانستم . این شخص خودش ادّعا می کرد که کارش نوعی تردستی است ؛ و با گرفتن پول کلانی فوت و فنّ کارش را به افراد یاد می داد.
اما اگر مدّعی احضارروح، مدعی واقعی باشد چند احتمال مطرح است:
1ـ ممکن است برخی از شیاطین جنّ با چنین شخصی تماس بگیرند و خود را روح معرفی کنند و به او در ترویج خرافات کمک کنند ، بدون این که خودشخص متوجّه حقیقت امر باشد. تجربه نیز نشان داده است که این گونه افراد عمدتاّ افراد شیاد و خبیثی هستند و در مقابل علمای دین موضع منفی دارند و افرادی هم که به اینها رجوع می کنند به مشکلات روحی و روانی یا اخلاقی گرفتار می شوند. از این رو در روایات از رجوع به این گونه افراد به شدّت نهی شده است.
خداوند متعال می فرماید : « ویهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگزدست به سحر نیالود؛ و کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و نیز یهود از آنچه بر دو فرشته ی بابل (هاروت و ماروت)، نازل شد پیروی کردند. آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می دادند. و به هیچ کس چیزی یاد نمی دادند، مگر اینکه از پیش به او می گفتند: ما وسیله آزمایشیم کافر نشو و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی گرفتند که به آنان زیان می رسانید و نفعی نمیداد. و مسلماً می دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می دانستند» بقره, 102
2ـ احتمال دیگر این است که این گونه افراد ممکن است دارای قدرت خاصّ روحی باشند که بتوانند اشیاء را بدون تماس جا به جا کنند و حتّی ممکن است خودشان نیز از وجود این نیرو غافل باشند. اینها چون باور دارند که روحی خواهد آمد و نعلبکی یا پرده یا چیز دیگری را تکان خواهد داد آن نیروی روحی به کار می افتد و اشیاء را تکان می دهد.
این نیرو کما بیش در همه ی انسان ها وجود دارد ؛ لذا اگر شخص شرکت کننده در این جلسات در ضمن چنین نمایش هایی به یقین برسد ممکن است روح خودش هم به صورت ناخود آگاه اشیاء را حرکت دهد. درفلسفه چنین فاعلی را « فاعل بالعنایة» گویند ؛ مانند کسی که به خاطر ترس از ارتفاع ، یقین به سقوط پیدا می کند و بلافاصله سقوط می کند.
در برخی افراد این باور به قدری قوی می شود که شخص حتّی می تواند شبح هایی را هم مشاهده کند. این شبح ها در واقع ساخته قوّه خیال خود او هستند ولی به قدری واقعی به نظر می رسند که شخص گمان می کند که واقعیت خارجی دارد؛ همان گونه که انسان در حال خواب در آنچه که می بیند شک نمی کند . اطلاعاتی هم که این گونه افراد از زبان روح می دهند ممکن است از راه تله پاتی ناخودآگاه به دست آید. یعنی شخص مدّعی احضار ارواح این اطلاعات را از ذهن خود یا از ذهن حاضران در جلسه به روش تله پاتی می گیرد و تحویل خود آنها می دهد.
قدرت تلقین را نباید دست کم گرفت ؛ تلقین به قدری بر روان انسان تأثیر می گذارد که یک هیبنوتیزور با آن شخصی را وادار به خوابیدن می کند. امروزه با تلقین می توانند امراض صعب العلاجی مثل سرطان را هم درمان کنند. وجود قدرت تله پاتی در برخی افراد نیز امر مسلّمی است و جای انکار ندارد. در برخی از امراض روانی فرد بیمار ، شخصی را درکنار خود می بیند و با او صحبت می کند در حالی که کسی در کنار او نیست ؛ حتی برخی مدّعی اند که فرشته یا امام را مشاهده می کنند . لذا این گونه ادعاها را نباید جدّی گرفت مگر این که شخص مدّعی، دارای سلامت کامل روانی و از نظر تدین کاملاً براساس دین عمل کند و مثل اکثر مدّعیان احضار ارواح دکان باز نکند ؛ و تشخیص این امور با علمای تراز اوّل دین است نه مردم کوچه و بازار. چرا که برخی از این افراد برای مردم فریبی ، ظاهر دینی نیز به خود می گیرند.
4ـ این احتمال هم وجود دارد که این گونه افراد با ارواح محتضر در ارتباط باشند. برخی از انسان هایی که به شدّت وابسته به دنیا هستند بعد از مرگ نمی توانند وارد مراتب متوسط یا بالای برزخ شوند ؛ چون روحشان از تجرّد کافی برخوردار نیست؛ اینها در مراتب پایین برزخ می مانند و بیشتر گرایش به سمت دنیا دارند ؛ ولی قادر به تصرّف در دنیا نیستند. این ها ممکن است با افرادی که قوّه ی تخیل قوی دارند یا در اثر تمرین و ممارست در زمینه هایی مثل هیبنوتیزم و تله پاتی و امثال آن قابلیت خاصّی را به دست آورده اند ، تماس برقرار کنند و از طریق آنها با دنیا مرتبط شوند. ولی از آنجا که این گونه ارواح ، ارواح پستی هستند ، ارتباط با آنها نیز شرّ آفرین خواهد بود.
اگر این گونه مدّعیان احضار ارواح مدّعی ارتباط با ارواح پاکی مثل ارواح علما و انبیاء و امثال آنها شدند کذب محض است ؛ چون این ارواح پاک چنان مشغول عالم بالا هستند که کمتر به عالم طبیعت نظر می کنند ؛ به طوری که گاه حتّی نفوس پاک هم از احضار ارواح این پاکان عاجز می شوند. یکی از عرفای حاضر فرمودند : که من روح ابن سینا را خواستم ملاقات کنم به جای او باباطاهر تشریف آورد و گفت: ابن سینا در حلقه ی داوودی مشغول ذکر است و توجّهی به اهل دنیا ندارد. اما این مدّعیان با میز و نعلبکی ، روزانه چندین بار ابن سینا را احضار می کنند و صدها سؤال بی ارزش می پرسند.
خلاصه کلام این که با وجود این همه احتمالات نمی توان به این گونه افراد و این گونه روش ها اطمینان کرد. چه بسا داخل شدن در این امور پیامدهای وخیم اجتماعی ، روانی، دینی و اخلاقی در پی داشته باشد؛ و انسان یک زمان به خود آید و ببیند که عمری گرفتار دست شیاطین انس و جنّ بوده است ؛ و از صدها کار مفید و کمال آور بازمانده است ؛ و چه بسا ممکن است هیچ گاه به خود نیاید و غرق در کهانت و شعبده و امثال آن از دنیا برود و روز قیامت در جمع کافران محشور شود. چرا که در روایات اهل بیت، این گونه کارها در ردیف کفر شمرده شده است.
چه بسیار انسان ها که با اعتیاد به این قبیل امور در معجزه و وحی تردید کرده اند ؛ و معجزه و وحی را هم از سنخ کارهای خودشان شمرده اند، بنده با چشم خود دیدم کسی را که اهل این قبیل کارها بود و ادّعای دریافت وحی می کرد. اگر تاریخ ادیان دروغین مثل بابیت و بهائیت و مانویت را مطالعه فرمایید مشاهده می کنید که بنیان گذاران آنها قبل از ادّعای نبوّت و ادّعای خدایی مشغول این قبیل کارها بوده اند. کتابهای مربوط به علوم غریبه نیز ــ که معمولاً به بزرگان شیعه نسبت داده می شوند ــ قابل اعتماد نیستند . این گونه علوم را باید پیش اساتید مسلّم آن تعلیم دید ؛ چون یادگیری ناقص آنها باعث اختلالات روحی ، روانی می شود ؛ و کم نیستند کسانی که از طریق این کتابها دچار اختلالات روانی شده اند .
نکته ای که ذکر دوباره آن ضروری به نظر می رسد این است که روح توسّط غیر اولیا و عرفا قابل احضار نیست بلکه چیزی که توسّط غیر اینها احضار می شود جسم لطیفی است که تحت اداره روح می باشد ؛ و شخصی که به اصطلاح روح را احضار می کند در حقیقت با این جسم لطیف ارتباط برقرار می کند و روح امری است مجرد که قابل رؤیت و دارای مکان نیست که در مکانی حاضر شود .
زمانی که فردی از دنیا می رود بدن مادی خود را در این عالم مادی می گذارد وبا بدن برزخی در برزخ زندگی می کند و کسی که با این ارواح ارتباط برقرار می کند با بدنی لطیف که نه بدن برزخی است و نه بدن مادی ، بلکه بدنی است بین بدن دنیوی وبرزخی، مرتبط می شود. به هر حال در احضار روح مصطلح ، فرد با روح شخصی که فوت شده توسط آن بدن مرتبط می شود ولی نه اینکه بتواند با هر کسی ارتباط برقرار کند بلکه اکثرا با ارواح انسانهای گرفتار وگنهکار مرتبط می شود ومعمولا عرفا وخواص مؤمنین هستند که با بزرگان ومؤمنین می توانند ارتباط بر قرار کنند ؛ چه با روح مجرّدشان و چه با بدن برزخی آنها .
برای نمونه توجه شما را به این مطلب جلب می نمایم:
یکی از شاگردان آیت الله سید محمد حسن الهی، شیخ محمد علی ارتقایی ملقب به ادیب العلماء تبریزی است، که با کشیدن دست به چشم خود و نه از طریق آینه و میز سه گوش ـ که کار شیادان است ـ با ارواح ارتباط برقرار میکرد. روزی در حالی که کتاب اسفار ملاصدرا در دستش بود به نزد ایشان آمد و گفت: آقای الهی، من با روح ارسطو رابطه ایجاد کرده و از او تقاضای تدریس کرده ام، او در جواب گفت: کتاب اسفار ملاصدرا را تهیه کرده و برو خدمت آقای الهی تا آن را به تو درس بدهد، از آن پس این شاگرد به خدمت مرحوم الهی میآمد و درس میخواند(گروهی از نویسندگان، آینه عرفان ، ویژه دهمین سالگرد رحلت علامه طباطبایی ، ص11)
و گاهی به تقاضای استادش با ارواح ارتباط برقرار میکرد، یک بار که با افلاطون تماس گرفته بودند، این دانشمند گفته بود: شما قدر و قیمت خود را بدانید که در روی زمین میتوانید لا اله الاّ اللّه بگویید، ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آن قدر غلبه کرده بود که قادر نبودیم این ذکر را بر زبان جاری نماییم. ایشان می فرمود: با روح سید بن طاووس و سید بحرالعلوم نتوانستیم تماس حاصل کنیم، زیرا این دو بزرگوار گفتند: ما وقف حضرت امیرالمؤمنین هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم.
نکته دیگری که ذکر آن در این جا خالی از لطف نیست این است که آیا ارواح یا ابدان مثالی موقع احضار دچار ترس می شوند یا نه؟ باید گفت طبق تجاربی که متخصصین این فن به دست آورده اند، بستگی به فردی دارد که با او ارتباط برقرار می شود ، اگر شخص مورد نظر فردی باشد که دارای روح بزرگی است و در زندگی ، انسان مؤمن و دارای روح قویی بوده، چنین نمی شود. ولی اگر انسان سستی بوده ممکن است چنین حالتی برایش پیش بیاید. بخصوص که این گونه افراد در عالم برزخ گرفتار عذابند ؛ و چه بسا ارتباطشان با دنیا آنها را متوجّه گذشته ی خودشان کرده خاطراتشان را زنده می کند ؛ همین امر موجب تأسف آنها می شود. در روایات نیز آمده که ارواح مومنان به بازماندگان خود سر می زنند ولی تنها چیزهایی به آنها نشان داده می شود که موجب شادی آنها گردد ؛ و غیر مومنین نیز اجازه بازدید از دنیا را می یابند ؛ ولی تنها اموری را قادرند مشاهده نمایند که موجب آزار آنهاست.
البته گاه به برخی ارواح و بخصوص متوسّطین نیز اجازه می دهند که از طریق تماسّ با اهل دنیا آنها را تشویق به خیرات برای خودشان کنند تا از عذاب رها شوند. کما اینکه گاه ارواح مومنین نیز مأمور می شوند که از طریق الهام یا تمثّل در خواب و بیداری، اهل دنیا را هدایت نمایند یا مطالبی به آنها بیاموزند ؛ که مواردی از این قسم را تقدیم حضور نمودیم.
در هر حال احضار روح مساله ای نیست که توسط هر مدعی امکان داشته باشد. علاوه بر این برخی از این گونه احضار ها شخص یا اشخاص حاضر در جلسه را به اسارت فکری و روانی شیاطین و اجنه در می آورد. در نتیجه توصیه می گردد به سراغ این گونه اعمال نرفته و خود را از خطر احتمالی دور نگه دارید و در صورتی که خواستار کمال و ارتقای روح خود هستید سعی کنید در مراتب نفس بالا بروید یعنی از مرتبه نفس اماره به نفس لوامه و مطمئنه برسید و مشغول کسب رضایت الهی باشید تا از عباد رحمان به حساب بیایید و در دنیا و آخرت از رستگاران باشید. به سایت مراجعه کنید.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید